_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دریغا

 

کلمات و ایده ها در ذهنم رژه میروند... دریغ از تنها یک جمله که منعقد شده و روی کاغذ بیاید...!

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

شرقی غمگین

ای شرقی غمگین زمستون پیش رومه 

با من اگه باشی،گِل و بارون کدومه؟ 

آواز دست ما،میپیچه تو زمستون 

ترس از زمستون نیست،که آفتابش رو بومه

  • Ba har

۲۳ اردیبهشت شما مبارک

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • Ba har
  • ۰
  • ۰

این لحظه رو می خوام

 

اردیبهشت ها یه لحظه هایی هست که هوا ابریه و باد خنک میاد. صدای شاخه های سبر درختا توی باد میپیچه و تو توی طبقه اول، جلو شیشه های قدی ساختمون منظره رو تماشا می کنی. بعد یهو بارون شروع میشه... بارون شدید و وقتی از ساختمون بری بیرون بوی خاک نم دار تنها چیزیه که حس می کنی...

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

بخونم

 

این امتحان بدکردار تموم شه... میخوام یکم کتاب بخونم واسه دل خسته خودم...

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

یوما/ آسیا

طاح الیل و الدنیا خواتم
بحرو غریق و ضلامو عاتم

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

سعدی عزیز

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی/ چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد/ بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند/ همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم/ که به روی دوست ماند که برافکند نقابی

سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد/ که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی

دل من نه مرد آنست که با غمش برآید/ مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی

نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری/ تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی/ عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن/ که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

 

من حتی نمی تونم انتخاب کنم کدوم بیت رو ذره ای بیشتر دوست دارم

  • Ba har