_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مانیکا

خسته ام ولی خسته خوب... مثِ مانیکا وقتی کلی خونه رو تمیز کرد که همچنان هُوْست بمونه...

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

من باید جایی یاد بگیرم در مقابل خودم بایستم... 

و چقدر سخت است برایم چنین کاری... چقدر جان کاه...

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

دنج

دلم واست تنگه بیا...

البته که من این جا رو با توییتر اشتباه نگرفتم... اینجا فقط دنج تره واسه حرف زدن...!

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

بهترین روز ملّی

اصلاً مهم نیست چقدر حالم خوب نیست و چقدر خستم و چقدر ناتوان در مقابل تمام کارهایی که دارم... مهم اینه که من امروز در دانشگاه ملی بهترین خلوت ممکن رو تجربه کردم و وصف ناپذیرترین باران عمرم رو البته...

قدردانشم حقیقتاً

  • Ba har
  • ۰
  • ۱

شما لعنتی ها باعث فسردگی ملتین... اینو الان که بعد از یه هفته فقط سیاه پوشیدن یه روسری قرمز سرم کردم فهمیدم...

لعنت خدا بهتون. به اون خان‌باجی که دم در میشینه امر به معروف، نهی از منکر میکنه...

لعنت به انسان‌ها با تفکرات پوچشون

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

شتر گاو پلنگه

یکی اومد بهم سلام کرد... با صد حالت بهم نشونی داد که بفهمم با هم نقطه مشترک داریم و احتمالاً همو میشناسیم... جالب بود. 

یکی دیگه لم داده رو صندلی وسط راه مردم یه جوریم نشسته انگار... حالا، وق وق داره منو نگا... داره با چشاش میخوره منو درواقع...

چه وضعیه...؟!🙄

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

زود باش

زودتر دو هفته دیگه شه....

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

مورمور

یه سرمای مطلوب دم غروبی که مورمورت میشه ولی در برابرشم مقاومتی نداری...

  • Ba har
  • ۰
  • ۰

چقدر...

امروز حرص خوردم و حرص‌خوردم... 
از شدت عصبانیت دو برابر آن چه باید، ناهار خوردم
و حرص خوردم که چقدر وقیحید، چقدر کثافت اید و چقدر...
  • Ba har
  • ۰
  • ۰

کیخسرو

کیخسرو داغون شد...! :| 

همین فقط

سوگواری باید کرد براش...

  • Ba har