_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

حقارت آرزو...

شما چه می دانید هراس از دست دادن را؟
من هم تنها و تنها کمی از آن می دانم. به اندازه توان خودم... تا یک جایی هراس آورست و عجیب 
از جایی به بعد تنها غم انگیز است...
دلم برای همه تان تنگ می شود که من را در زمانی که بیشتر از همیشه به بودنتان نیاز داشتم رها کردید.
امیدوارم یک روزی در یک لحظه ی خیلی خیلی گذرا از زندگیتان به یاد من هم بیفتید و حداقل یک لبخند محو بزنید...
تا به حال حتی آرزویی اینقدر حقیرانه نداشته ام... :))
  • ۹۶/۱۱/۱۷
  • Ba har

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی