_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

احمد جان، 

بیا... بیا و به من نشان بده که مروت زنده است... که همدلی... که لبخند هنوز معنا دارد...

من دیگر نمی توانم فریاد بزنم... دیگر نمی توانم به بوی کاج در روز برفی فکر کنم... به کمونیست های خوش قیافه. به عشق.... من خسته ام... 

بیا و بگوجوان ها هنوز می خندند با یار دبستانی قهقهه می زنند... بگو در خیابان به هم لبخند می زنند و دانشجوها خودشان را نمی کشند... بگو همه از بوی سنگک مستند و آوای شعر...

بگو زنده اند...

  • ۹۶/۱۰/۲۱
  • Ba har

نظرات (۱)

  • مصطفی پارساپور
  • کمونیست‌های خوش قیافه، مروت، همدلی، عشق، مست نان سنگک، بوی کاج در روز برفی.... خیلی‌خوب.. چه حس خوبی داشت؛ یاد ایام مبارزه بخیر...
    پاسخ:
    ایام مبارزه... :)
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی