_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

بیا و چند لحظه به این تصویر فک کن: 

هنوز اردیبهتش باشه (چون انگار یه چاه عمیقى فاصلس بین اردیبهشت و خرداد)، پنجره قدى هاى سالن رو وا کرده باشم، ساعت ٦ عصر باشه (چون ٦ عصر مطلوب ترین ساعت در طول شبانه روزه) یکى باغچه لب کوچه رو آب داده باشه، هر از چندگاهى صداى راه رفتن یکى یا صداى یه ماشینى از کوچه بیاد و مهمتر از همه این ها صداى آروم مرضیه تو پس زمینه و من که دارم چایى میخورم و تو که مثلاً دارى کتاب میخونى...

واقعاً چطور میتونى تو همچین حالى کتاب بخونى؟

شایدم کناب خوندنت فقط یه ژست باشه...

  • ۹۵/۰۳/۰۳
  • Ba har

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی