_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

هیچ در هیچ شد...

انگار کنید که هیچ در هیچ شود
و نویسنده تنها بخواد هیچش را بنویسد تا در ابتداى نوشته بگوید "انگار کنید"
و انگار کنید که نویسنده بخواهد نوشته اش را بلند بلند و بلندتر از صداى ذهنش بخواهند؛ و بخواهد مخاطبانى داشته باشد تنها براى شنیدن و هیچ گفتن...
حال انگار کنید که نویسنده غمگین است. به اندازه ى تمام عمرش. اصلاً مهم نیست چقدر؛ تنها دانستنش کافیست. نویسنده غمگین است...
از تمام خنجرهایى که خورده است، دردمند که نه، غمگین است. از تمام بى مهرى ها...
و این جملات اصلاً اهمیتى ندارند چرا که اگر روح او مهم بود هیچ وقت بدین جا نمى رسید...

  • ۹۵/۰۱/۱۱
  • Ba har

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی