_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

یه نفر این دور و برا هس که دلم میخواد یه بار تو چشاش نگا کنم بگم کلى چرتکه انداخته بودم واسه این رفاقت پسر؛ بد جور خرابش کردى. منتظرم نشم که جواب بده. فقط دلم میخواد اینارو از زبون خودم بشنوه نه میون این خطاى بدون خط خوردگى مصنوعى...

  • ۹۴/۱۱/۲۹
  • Ba har

نظرات (۲)

  • کدخدا (م.م.ز)
  • سلام
    خوبی؟

    سخته ولی سعی کن به خاطرات تلخ فکر نکنی تا خاطرات خوب پدید بیان....

    برات دعا میکنم
    پاسخ:
    ممنون
    :*
    پاسخ:
    ارادت فراوون :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی