_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

رفاقت

رفاقت مثه سلاخ خونس، میکشتت
رفاقت مثه هفت تیر پر میمونه، ریسکیه
رفاقت مثه دشنه میمونه واسه نالوطیاش، باز تو دست منتظره که زخم بزنه...
ولى رفاقت یه رو دیگم داره: 
سلاخ خونه رو میکنه لوکیشن "قیصر" و لاغیر؛
هفت تیرو گوله هاشو میچکونه تو دست و خالیشو میذاره پر شالش.
دشنه رو میبنده، نالوطى رو لوطى میکنه، اونوقت دشنه میده دستش... 
رفاقت لبه ى پرتگاه پایتخته، اگه سفت واستى و نیفتى، کل پایتخت زیر پاته.
  • ۹۳/۰۹/۲۱
  • Ba har

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی