_منع عقل_

دلم لرزید؛ دستم به دنبالش در یک شب زنده داری اجباری.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سکون

سکون. سکون بیش از حد...

خلاء

سکوت

سرماى بسیار 

و یک ذهن خالى اما خسته!

  • ۹۵/۱۱/۰۶
  • Ba har

نظرات (۱)

یکسال شاید از این پست شما میگذره و باز سکوت... یکبار یک جایی نوشته شده بود:« گاهی از دست کلمه چیزی برنمی‌آید. کلمه اصلاً یعنی چه؟ واژه می‌خواهد چه چیزی را عیان کند؟ بین واژه و زخم شباهت غریبی است. هر دو عیان‌کننده‌اند. یکی احوالات آدمی را عیان می‌کند و دیگری لایه‌ای از پوست را. می‌کَند و می‌بَرد.» شاید این سکوت از ترس باشد. به سکوت دچار شدن، وابستگیِ به سکوت رو بیشتر و بیشتر میکند.. بهمن 96 هم احتمالاً سکوت کردی.. از پست ها که چنین بر می آید...
پاسخ:
سکوت گاهی از ترس نیست از ناتوانی در بیانه... از زیادی آنچه که  هست برای گفتن و فکر عجز در رساندن جان کلام... این جاست که سکوت می کنی تا مبادا اشتباه گفته شود و اشتباه برداشت...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی